تعریفی یکسان برای مجموعهداری هنری وجود ندارد اما لذت مجموعهداری به نوعی غریزی و به عنوان هدفی برای مجموعهداران شکل میگیرد و در صورت ایجاد آگاهی به نحوی ماندگار میشود. گرچه امروز مجموعهداری به صورت لایهای و در چند وجه منجر به انگیزه میشود. داستان جمع آوری آثار هنری را میتوان در تمدنهای باستانی ردیابی کرد و این رویکرد به نوعی از آن زمان به شکل پیوسته و در حال تحول آشکار شده است. مهمتر از همه، این جریان به ظهور محبوبترین و تحسین برانگیزترین موزههای هنری جهان در قرن نوزدهم مرتبط است. علاوه بر این، در طول قرنهای 20 و 21، این عمل همچنان به شکوفایی خود ادامه داده است، زیرا بین قلمرو خصوصی و عمومی حرکت میکند. این رویکرد در ایران بیشتر با ورود اشراف و ثروتمندان آغاز شد اما امروز این مسیر با آگاهی نسلهای جدید در ارقام و وسعت گوناگونی در جریان است. اکنون این فرصت از طریق آشنایی با هنر به اشتیاق برای داشتن آثار ختم میشود. مجموعهداری هنری در مقالهای از سوزان سانتاگ این چنین وصف شده: « همین که اثر را میبینی قند در دلت آب میشود، ولی به روی خودت نمیآوری. نمیخواهی صاحب فعلی بفهمد که چقدر برایت با ارزش است. نمیخواهی قیمت را بالا بکشد یا مبادا کاری کنی که اصلا نفروشد. پس بیمحلی میکنی، خودت را میزنی به آن راه، میروی سراغ مورد بعدی یا شاید هم بروی بیرون و بگی دوباره برمیگردی. در نقش کسی فرو میروی که کمی علاقمند هست ولی هول نشده. نظرش جلب شده، حتی وسوسه شده اما اغوا و جادو نشده. کسی که به صرف اینکه تصاحبش کند حاضر نیست بیشتر از قیمت اولیه دست به جیب شود. مجموعه دار یک بازیگر است. شادی مجموعه دار هیچ وقت خالص نیست، همیشه یک تشویشی همراه دارد. چون همیشه چیز بهتری آن بیرون وجود دارد، شاید یک چیز مهمتر.» عواملی مانند جستوجوی هویت (فرد یا گروه خاص)، ستودن ارزشهای زیباییشناختی یا فرهنگی یک اثر هنری، احساس هدف، نیاز به مشروعیتسازی و اخیراً سرمایهگذاری لایههای مختلف انگیزهی مجموعهداری محسوب میشوند. با در نظر گرفتن این ویژگیها و انگیزهها، اکنون میتوانیم به روایت شیوهای که مجموعههای هنری در آن آشکار شده است، بپردازیم. اینها نگاهی اجمالی به دور از بررسی اقتصادی حرفهی مجموعهداری است.
مجموعهداری، اشتیاقی که هدف میشود

« همین که اثر را میبینی قند در دلت آب میشود، ولی به روی خودت نمیآوری. نمیخواهی صاحب فعلی بفهمد که چقدر برایت با ارزش است. نمیخواهی قیمت را بالا بکشد یا مبادا کاری کنی که اصلا نفروشد. پس بیمحلی میکنی، خودت را میزنی به آن راه، میروی سراغ مورد بعدی یا شاید هم بروی بیرون و بگی دوباره برمیگردی. در نقش کسی فرو میروی که کمی علاقمند هست ولی هول نشده. نظرش جلب شده، حتی وسوسه شده اما اغوا و جادو نشده. کسی که به صرف اینکه تصاحبش کند حاضر نیست بیشتر از قیمت اولیه دست به جیب شود. مجموعه دار یک بازیگر است. شادی مجموعه دار هیچ وقت خالص نیست، همیشه یک تشویشی همراه دارد. چون همیشه چیز بهتری آن بیرون وجود دارد، شاید یک چیز مهمتر.»
درج دیدگاه
دیدگاه ها
دیدگاهی وجود ندارد