خوشنویسی از زبان استاد فلسفی چگونه است؟
خوشنویسی یکی از ارکان فرهنگ ما است. با توجه به اینکه ما پیشینه خوشنویسی را اگر نخواهیم به دوره "مانی" ببریم که بعضیها میبرند ما خوشنویسی را به صورت مستند در فرهنگمان داشتهایم یعنی فردی از طریق نقاشی و زیبا نگاری مخاطب جذب میکند و حرف خود را میخواهد به بهترین شکل بزند. میشه علت را اینگونه جستجو کرد که وقتی کسی حرفی برای گفتن دارد به یک راهی میخواهد مخاطب را جذب کند تا این حرف اثر داشته باشد.
من خوشنویسی را برای افرادی که یا این هنر آشنا نیستند میتوانم اینگونه تعریف کنم: حرفهای عاشقانه و عارفانه روی هر شخص اثری دارد، اما همین حرف را تبدیل کنیم به شعر میبینیم که چقدر تاثیرش بیشتر میشود در حالیکه همان کلمات است و نمونه آن شاهنامه است که میبینیم چقدر ساده شعر گفتند ولی چقدر نفوذ دارد و باز همان را زمانی که آهنگین میکنیم همان حرف است و به صورت آواز و یا ترانه خوانده شود بسیار تاثیر بر مخاطب دارد، خوشنویسی هم همین نقش را ایجاد میکند برای کسانی که همان فرهنگ را دارند، همان کلمات است ولی به خاطر اینکه در آن فرهنگ روی ساختار کلمات به نحوی کار شده که از دیدنش حسی به آدم دست میدهد. دیگر مثل حروف چینی و کتاب نیست که فقط به مفهوم توجه میکند و با روح و احساسات آدمی ایجاد ارتباط میکند و انسانی را که داخل این فرهنگ پرورش پیدا کرده را تحت تاثیر قرار میدهد. حدود 1700 سال است که ایرانیها نوشته را به عنوان راهی برای ایجاد ارتباط نگاه کردهاند و درعینحال به عنوان یک عنصر هنری هم نگاه کردهاند و این تناسباتی که در خوشنویسی ما وجود داره چشم جذب و نفوذ کلام را بیشتر میکند.
مردم هم باید این موارد را بدانند و اینکه روی این موارد صدها سال کار شده است همانطور که بر روی آواز ما کار شده، تا اینکه فقط یک جمله به یک جمله مرکب تبدیل شود و پیچیده شود در عین حال از یک سهولت هم برخوردار باشد و از آن حس میگیرد و برانگیخته میشود، خوشنویسی هم در جامعه ما این حالت را دارد.
یک تفاوتی جامعه ما با بقیه جوامع اسلامی که دارد این است که نفوذ خوشنویسی در جامعه ایرانی بسیار بیشتر است تا حتی ترکها که الان بهتر از ما کار میکنند و با اینکه خط آنها عوض شده بر روی خوشنویسی سرمایه گذاری جدی انجام دادهاند و از لحاظ اقتصادی موفقتر از ما عمل میکنند یا کشورهای عربی هستند که بر روی خوشنویسی کار میکنند و بازار اقتصادی آنجاست. این کشورها هر کاری بکنند ولی باز برای مردماشان فرهنگ نمیشود ولی این اصلا چیزی نیست که به زور پول و نمایشگاه و تربیت چند خوشنویس عمومی شود ولی در ایران عمومی است و ما در ایران صدها نفر خوشنویس زبده داریم هزاران خوشنویس معمولی داریم که در دنیا حرفی برای گفتن میتوانند داشته باشند. اینها سرمایه ما همانند هنرمندان سنتی هستند.
ایران را کشور اسلامی میشناسند، غیر از آداب اسلامی، اسلام را با خوشنویسی و معماری آن میشناسند و جز ارکان فرهنگی جامعه اسلامی محسوب میشود. در بخش اسلامی موزههای خارج از کشور حتما خوشنویسی وجود دارد و بنابراین خوشنویسی جز ساختار تمدن اسلامی است و پیش از اسلام هم در ایران به عنوان هنر کارهایی انجام شده به عنوان نمونه "مانی" و یا شاید در دوران ساسانی هم وجود داشته اما ما اطلاعی نداریم و قطعا منشیهایی در آن دوره وجود داشتند که کارهای دیوانی انجام میدادند با 400سال امپراتوری وبعد از ورود اسلام و تغییر دین و زبان مجبور شدند تا هنر خودشان را عوض کنند و به خاطر منعیت در نقاشی و مجسمهسازی تمام توان خود را صرف خوشنویسی کردند به همین علت فرهنگ آن جدیتر و همگیتر شد. اگر به این شکل ما به خوشنویسی نگاه داشته باشیم باید احساس کنیم که اهمیت دارد، چرا؟ هم جز فرهنگ ما است، هم ما به آن مسلط هستیم و هم با آن احساسات خودمان را به راحتی انتقال میدهیم. این یک سرمایه است و چرا نباید روی آن کار کنیم؟ در کشورهای دیگر دنیا با هر وسیلهای برای خودشان فرهنگسازی و از آن استفاده میکنند. بنابریان میتواند در بحث اقتصادی یک امر موثری و به نوعی کمک به اقتصاد کشور هم باشد و چرا با این همه فرهنگ و افراد متخصص، جهتی پیدا نکند تا در این زمینه کاری کند. ما میتوانیم نشان بدهیم که خوشنویسی عنصر مهمی است که در دنیا حرف برای گفتن دارد به خصوص در این زمانکه با هنر مدرن هم ترکیب شده، نقاشیخط خیلی جدی شده است. نقاشیخط زمینه هزار ساله داره و امروزه به شکل فراگیر در حال مطرح شدن است و در حراجها با قیمتهای خوبی به فروش میرسد. به همین دلایل است که خوشنویسی پتانسیل بسیار بالایی دارد که میتوان روی آن سرمایهگذاری کرد.
رشد خوشنویسی را در زمان حال چگونه میبینید؟
باید خوشنویسی و هر پدیده دیگری را با اقتضاعات زمان خودش سنجید، خوشنویسی در دورانی فقط برای کتابت بود و برای تاثیرپذیری بیشتر متن آن را به زیباترین شکل مینوشتند و به تدریج با پیدایش قرآن خوشنویسی بر روی آن انجام شد و زیباییهای حروف آن کشف شد و ادامه پیدا کرد. بعد مدتی گزیدههایی در کتابت پیدا شد مثل "بسم الله"، سر سورهها، تعدادی از آیات، کلمات قصار و امثال این موارد که در کتیبهها، صفحات برخی از کتابها و مساجد و باعث شد که قطعه نویسی به کتابت اضافه شد و گسترش پیدا کرد یعنی قالبهایی مختلفی در خوشنویسی پیدا شد.
اثر استاد فلسفی در دومین حراج باران
تاریخ خوشنویسی که ما از هزار تا صد سال گذشته میشناسیم روال مشخصی داشته است، اوایل روی پوست و بعد روی کاغذها به شکلهای مختلف و مرکبسازها فعالیت داشتند و همه موارد محیا بوده است. به دلیل نبودن چاپ فقط باید مینوشتند و این فرهنگ در وجود هر خوشنویسی بوده که باید تمام تلاشش را برای موفقیت بیشتر انجام دهد. کسی که در آن فضا رشد میکرد و بهترین امکانات را داشته بیشترین استعداد خود را در خوشنویسی بروز میداده است و از اساتید بنام شده است که آثاری ارزنده از او به جای مانده است.
آیا امروز ما آن شرایط را داریم؟ نه. ما فاصله حدود50 تا 100 ساله داریم که بعد از به وجود آمدن چاپ نه کاغذ و نه قلم خوب تولید شد و خوشنویسی قطع شد و فقط اساتید نسل اول ما همانند نخ باریکی خوشنویسی را به ما منتقل کردند. الان ما در حال احیا کردن خودمان هستیم، اما الان در زمان تیموری و یا صفوی و قاجاری هست که فرهنگ خوشنویسی غنی وجود داشته باشد؟ خیر. بنابراین نباید ما خودمان را با آن دوره مقایسه کنیم و بگوییم که نمره کدامیک بالاتر است. ما در دوره معاصر به نسبت پنجاه سال پیش خیلی رشد کردهایم. از اواخر قاجار تا حدود 10 سال قبل از انقلاب کار نفیسی انجام نمیشد چون عواملی مثل حامی، تشویق کننده، وسایل مورد نیاز و سفارش دهنده وجود نداشت، تقریبا از دهه پنجاه خوشنویسی تولدی دوباره پیدا کرد و امروز به نسبت پنجاه سال پیش رشد خیلی خوبی داشته ایم. اما نمیتوانیم همانند قدما خط کلاسیک بنویسیم مثل این است که ما بخواهیم مثل حافظ غزل بگوییم، بهترین غزل سرای امروز را میتوان گفت که ابتهاج است ولی محیط او با حافظ فرق دارد و نمیتواند همانند او غزل بگوید. هنر خوشنویسی هم همانند همین است، ما نباید کار گذشتگان را تکرار کنیم به جز برای یادگیری و بعد خودمان بتوانیم بشویم و نه باید توقع داشت که امروز چرا خط ما ضعیفتر از خط قدماست. ما باید به گونهای که امروز نیاز داریم مثل هر هنر و پدیدۀ دیگری کار کنیم. در دورههای مختلف دین و فلسفه و علم را متناسب با همان دوران تفسیر کردهاند، بنابراین پدیههای فرهنگی هنری هم باید به اقتضای زمان خودشان سنجیده بشوند ضمن اینکه باید برپایه فرهنگ قبلی هزار یا دوهزار سالهای که داشته بنا شود و انحرافی از این جهت ایجاد نکند مثل زبانی که این روزها در اینترنت به دور از زبان فارسی استفاده میشود و باید با توجه به نیازهای زمان خودش و آینده نگری رفتار را تنظیم کنیم. از این منظر ما میتوانیم بگوییم خوشنویسی امروز موفق عمل میکند یعنی یک حرکتی را شروع کرده چون تعدادی افراد با استعداد در حال فعالیت هستند و من آینده آن را درخشان میبینم. ما الان به عنوان یک نوزاد هستیم و پنجاه سال در تاریخ زمان خیلی کوتاهی است و دونسل است که به صورت جدی شروع کردیم و زمان احتیاج است تا به یک نقطه خوب و تاریخی برسد.
نقش گالریها و حراجهای داخل و خارج از کشور را چونه میبینید؟
هنر دو وجه دارد یکی هنرمند و دیگری مدیر هنری، اگر مدیر هنری نباشد و یا خوب کار نکند هنرمند را از بین خواهد برد و هنرمند باید مدیریت شود و هنرمند باید مدیر هنر خود باشد نه مدیر عرضه هنر خودش، عرضه هنر کار یک مدیر است و این امر هرچقدر بهتر انجام شود آن هنر و هنرمند بیشتر رشد خواهد کرد، بنابراین گالریدارها و کسانی حراج و جشنوارههای گوناگون برگزار میکنند بسیار موثر هستند و نقش مدیر و حامی اینگونه برنامهها نقشی تعیین کننده است و مدیر و هنرمند مثل دو بالی هستند که باعث پرواز میشوند و این دو باید خوب کار کند و خوب حمایت شوند تا آن هنر به بهترین نحو رشد کند.
باتوجه به مشکلات اقتصادی کشور که در هنر هم تاثیر گذار بوده، چهکارهایی برای بهبود اقتصاد باید انجام شود؟
تجربههای پیش و بعد از انقلاب نشان داده که دولت وارد هر موردی شده باعث خرابی آن شده، دلیل بر مغرض یا سوءاستقادهگر بودن افراد نیست دلیل نبود فرد متخصص است و سیستم دولتی هم بر این مبنا و تخصص نیست. اگر به کشورهای همسایه نگاهی بیاندازیم میبینیم که اصولیتر عمل میکنند. ما دچار آشفتگی هستیم، اول باید خودمان را پیدا کنیم بعد مدیریت کنیم. اشخاصی که به صورت منفرد کار میکنند کمتر موفق میشوند و به دور از هرگونه نگاه سیاسی جامعه نمیتواند تحملشان کند و ما نشان دادهایم که نتوانستیم کار جمعی خوبی انجام دهیم و باید اول این مورد را درست کنیم. البته من در اقتصاد سررشتهای ندارم اما این را میبینم افرادی که کار اقتصادی میکنند ممکن است که با تکرویهایی موفق شوند ولی با کار گروهی موفق نمیشوند. به صورت کلی ما احتیاج به فرهنگسازی داریم. ما در زمینه همکاری با هم مشکل فرهنگی داریم و باید اصلاح شود تا بتوانیم درست عمل کنیم.
سرمایه گذاری بر روی هنر را چرا ارزشمند میدانید؟
نکتهها بینهایت زیاد است، اما این صحبتهایی را که کردیم مهم است به خصوص اینکه یک سرمایهداری که میلیارد برای او مبلغی نیست اگر کمی میهن پرستی داشته باشد. نباید اجازه بدهند که بهترین آثار ما خارج از کشور باشد. البته تعدادی نیاز است و طوری نشود که افسوس بخوریم قسمتهایی از تخت جمشید که برای ما است در موزه لوور فرانسه وجود دارد و همچنین بهترین قرآنها و بهترین آثارمان که رفتهاند. باید خریداری شود و موزه درست شود که در ایران بماند و نرود. موزه داری یکی از سرمایهگذاریهایی است که در بلند مدت حیثیت و اعتبار میآورد و اگر خوب کار شود پولساز هم است. کشورهایی که خیلی از درآمدشون از توریسم تامین میشود را ببینید، همیشه وضعیت ما اینگونه نمیماند بلاخره توریسم وارد کشور میشود و موزههایی که آثار ارزشمند ما در آنجا وجود داشته باشد میتوانند جذابییت داشته باشند.
من بهترین کارهایم را باید در خارج از کشور ببینم. چرا؟ برای اینکه در ایران کلکسیونرها توجه کمی به هنر کلاسیک دارند در حالی که خارج از کشور توجه دارند و احساس میکنند که سرمایهگذاری خوبی است. سالیانه افرادی باشند که بودجهای باید کنار بگذارند تا برای کشور حیثیت و اعتبار جمعآوری کنند و با آنها خودنمایی کند و این اصلا ایرادی ندارد. اگر میخواهد با ماشینهای گرانقیمت خودنمایی کند بعد از چند سال همان ماشین کهنه میشود و میتواند موزهای درست کند و با این سرمایه کاری کند که حیثیت و اعتبار برای خودش جمعآوری کند، این توصیه را میتوانم به سرمایه داران کنم که بعضی از آنها این کار را انجام دهند، امروز ما افرادی را داریم که عیار تاریخی و جهانی در هنر ایجاد کنند اما به عنوان مثال فوتبال ما عیار جهانی ندارد ویا خیلی از مواردی که سرمایه گذاری شده است. اگر آنها در یک گروه سخت قرار بگیرند همه افسرده میشوند ولی در هنر برعکس است اگر در گروه سخت قرار بگیریم خوشحال کننده میشود و کار بهتر و درجه یک انجام میدهیم، این موارد را باید به گونهای به این افراد بشناسانیم. ما سرمایه گذار فهیم و دلسوز و باغیرت و آینده نگر لازم داریم و هرچه بیشتر بهتر چون در کشورهای خارجی سرمایه دارانی وجود دارند که سرمایه دارها برای رقابت باهم اثر میخرند و کلسیونشان را پرتر میکنند و چه خودنمایی از این فاخرتر و به نفع مردم و فرهنگ ایران است.