مطالب
هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

هانی نجم، سبک کار، سبک هنری، نقاشی های هانی نجم، مصاحبه با هنرمند، مصاحبه با هنرمندان، مصاحبه با نقاشان، سوالات مصاحبه، دانلود مصاحبه
هانی نجم راجع به سبک کاریش می‌گوید: اسامی زیادی از جمله گروتسک، هنر اعتراضی، art brut، پست مدرنیسم و دودلینگ آرت و... بر روی آثار من گذاشتند، گرچه شاید درست باشد اما من هیچوقت به اینکه چه سبک یا چه اسمی را می‌توان بر آن گذاشت فکر نکردم.

در مصاحبۀ این هفته، آرتیبیشن گفتگویی با هانی نجم برقرار کرد، تا اطلاعاتی پیرامون سبک و زندگی هنری او به خوانندگان و مخاطبانش بدهد. هانی با ذهن پویا و خلاقیت درونی‌اش واقعیت بیرونی را در چهر‌ه‌های متعجب، نالان، وحشت‌زده و بی‌تفاوت به تصویر می‌کشد، اگرچه او تلاشی برای به تصویرکشیدن واقعیت عینی نمی‌کند، آثارش بیش از هر اثر دیگری واقعیت را نمایان می‌سازد، انتخاب زمان و مکان درست در آثار او بیش از هر چیز ما را به کنه زندگی می‌کشاند و تمایز آثار او از دیگر هنرمندان را مشهود می‌گرداند. فشردگی اجسام و پیکرها، انسان‌نگاره‌ها و چهره‌های زرد و سرخش که نهایتا به اجسام متحرک، تزئیناتی برای زندگی شهری مبدل شده‌اند، بیش از هر نقاش دیگری ما را به عمق تاریخ، جامعه، احساسات و روابط انسانی وامی‌کشاند.

  • لطفا در آغاز صحبت‌هایتان از زندگی هنری و آموزش هنری خود بگویید.

به نظر من یک زندگی هنری وجود دارد و یک هنر زندگی کردن که هنر زندگی کردن مهمتر است هنر هیچوقت هدف اصلی نیست به قول اسکاروایلد هنر کلید فهم زندگی است. اما اگر منظورتان از این سوال این است که چه مقدار از زندگی را وقف انجام فعالیت هنری می‌کنید باید بگویم بیشتر وقتم را؛ چه زمانی که مشغول کارعملی هنری هستم و بقیه مواقع هم وقتی به اطرافم نگاه می‌کنم در ذهنم درحال طراحی کردن هستم من بیشتر ایده‌هایم را از اجتماع می‌گیرم و برای این کار اتوبوس را انتخاب کردم چون اتوبوس نمادی از اجتماع بزرگتر ماست.

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

من بیشتر آموزشم را از اجتماع و روابطی که در آن وجود دارد می‌گیرم همینطور از طبیعت زیاد می‌شود آموزش گرفت به‌عنوان مثال ده سال پیش من روی دیواری کنار دریا نقاشی کردم بعد از ده سال دوباره به کنار همان دیوار رفتم و اتفاقاتی که بعد از گذر سال‌ها روی دیوار افتاده بود را دیدم، شاخ و برگ‌ها رشد کرده بود و بخشی از دیوار را گرفته‌بود و ترک‌هایی که روی دیوار ایجاد شده بود و حتی عکس هر دوی این زمان‌ها را دارم دیوار ده سال قبل و دیوار بعد از گذشت ده سال، حالا گاهی شخصی از دیدن آن تفکر می‌کند و شناخت بیشتری پیدا می‌کند و تاثیر می‌گیرد و تاثیر می‌گذارد که این به آموزش هنری و زندگی هنری و کاری که هنرمند باید انجام دهد نزدیکتر است، گاهی هم شخصی از کنار اتفاقی به راحتی می‌گذرد و نمی‌بیند. این گذر زمان از یک موضوع شناخت بیشتری به شما می‌دهد برای خلق اثر هنری وقتی کسی از یک درخت یا انسان طراحی می‌کند یا هر موضوع دیگری، بهتر است در زمان‌های مختلف از آن موضوع طراحی کند تا هم حس خودش در آن زمان را پیدا کند و هم حسی که از آن می‌گیرد به همین دلیل من وقتی موضوع اتوبوس را انتخاب کردم تقریبا در تمام زمان‌ها در این فضا طراحی کردم، حس این فضاها در ظهر، صبح زود یا نصف شب فرق می‌کند هنوز هم به این کار ادامه می‌دهم.

  • نقاشی یک زبان جهانی دارد که هر کسی در هر جای جهان می‌تواند با آن، دنیایش را با لهجۀ خاص خود بیان کند، زبان نقاشی‌های شما نیز مختص خودتان و زبانی متفاوت از نقاشان معاصر ایران است، چگونه به این زبان خاص مختص به خودتان رسیدید؟ فکر می کنید زبان انتخابی شما چقدر جا افتاده است؟

می‌توان گفت نقاشی یک زبان است که هرکسی دنیایش را با آن بیان می‌کند به نظر من هرکسی که در این بیان‌کردن صادقانه عمل کند بی‌شک اثر متفاوتی خلق می‌کند که گاهی متفاوت از نقاشان معاصر کشورش و گاهی زبان متفاوتی حتی از معاصرین جهان پیدا می‌کند. زبان انتخابی من برای بعضی جالب است و بعضی هم چون تا به حال با این نوع بیان آشنایی نداشته‌اند غیر قابل هضم و شاید مسخره باشد اما هیچ اثر هنری نیست که بتواند  برای همه نوع سلیقه‌ها قابل قبول باشد به نظر من نباید به خلق اثری که  جهانی باشد فکر کرد زیرا شما وقتی در این جهان زندگی می‌کنید خیلی از آدمهای دیگر در گوشه دیگری از جهان دغدغه‌های شما را دارند آنها مثل شما همان اخبار را می‌شنوند مثل شما سوار اتوبوس و مترو می‌شوند دچار روزمرگی هستند و وقتی با توجه به همین نکات اثری خلق کنید اثر شما در نقطه دیگری از جهان روی شخص دیگری تاثیر می‌گذارد و همه اینها بستگی به این دارد که در فرآیند خلق اثر هنری چقدر با خودتان صادق باشید و چقدر تحت تاثیر کارهایی باشید که هر هفته در گالری‌ها می‌بینید، یا اقتصادهنر و... بخواهید توجه کنید.

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

شما گاهی از یک موسیقی اسپانیایی یا ترکی یا فرانسوی لذت می‌برید بدون آنکه زبان و معنی کلماتی که گفته می‌شود را بدانید علت این پدیده همان بیان صادقانه است و اینکه چقدر آن هنرمند موقع خلق اثر هنری حال خوبی داشته است همین حالت را در خوشنویسی ایرانی می‌توانید ببینید ممکن است یک اثر خوشنویسی به شما حس خوبی بدهد با نگاه کردن به آن و اثر دیگری که دقیقا مثل همان نوشته شده به شما آن حسی که از دیگری دریافت کردید را ندهد، این همان روح نهفته در آثار هنری است که منظور من است و هنرمند باید سعی کند که آن را حفظ کند، کسی که این خلوص را نداشته باشد خیلی زود بعد از گذر زمان اندکی برای همه آشکار خواهد شد و آن تاثیری که باید داشته باشد را نخواهد داشت.

  • فیگورها و فرم‌های اغراق شده آثار شما یادآور تلفیقی از سبک‌های فوویسم، پوریسم، اکسپرسیونیسم و سمبولیسم است، گرایش به شیوۀ خاصی در کارهای شما وجود دارد؟

من هیچگاه تحت تاثیر سبک خاصی نبوده‌ام، به نظر من سبک با گذر زمان ایجاد می‌شود مثلا بعد از گذشت سال‌ها از نقاشی سزان او را پدر مدرنیسم نامیدند که پیکاسو از آن تاثیر گرفت اما سزان هیچوقت به این فکر نمی‌کرد که چه سبکی کار می‌کند. سزان و امیل زولا با هم از روستا به شهر آمدند امیل زولا می‌خواست نویسنده شود و سزان نقاش، همه او را به تمسخر می‌گرفتند که تو نقاش نخواهی شد، سزان به روستا برگشت و در کلبه‌ای در جنگل از زوایای مختلف از طبیعت بیجان نقاشی کرد و حالا بعد از گذشت زمان این اسم‌ها را روی این سبک گذاشتند. اسم‌های دیگری نیز بر روی آثار من گذاشتند از جمله گروتسک، هنر اعتراضی، art brut، پست مدرنیسم و دودلینگ آرت و... گرچه شاید درست باشد اما من هیچوقت به اینکه چه سبکی یا چه اسمی را می‌توان بر آن گذاشت فکر نکردم و تنها ادعای من در این سال‌ها صادقانه کار کردن بوده است.

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

  • با موضوع سبک،گفت‌وگو را ادامه می‌دهیم، شکل‌گیری سبک نقاشی‌های شما بر چه اساس و چه علت بوده است؟ و در شروع ورود به این سبک از نقاشی، تحت تاثیر چه کسانی بودید؟

این جمله ادگار دگا که می‌گوید: ( سبک با کار زیاد به دست می‌آید) همواره الهام‌بخش من بوده است در تمام این سال‌ها سعی کرده‌ام به آن عمل کنم، بطوریکه در ابتدا روزی 12 ساعت طراحی می‌کردم و هنوز هم روزی نبوده در این 15 سال که طراحی نکرده باشم اگر کلمه سبک را طبق همان جوابی که در سوال قبلی دادم حذف کنم می‌توانم بگویم شیوه‌ای که در حال حاضر در کارهای من می‌بینید با کار زیاد به دست آمده است در سال 1385 دفترچه طراحی و قلمی داشتم که هر فضایی که می‌رفتم به طراحی می‌پرداختم بدون آنکه فکر کنم به موضوع صرفا فقط طراحی می‌کردم در مهمانی، در تاکسی، در کلاس درس، در حیاط دانشگاه، روی در و دیوار حیاط دانشگاه، که وقتی به کارها نگاه کردم و کارهای قبل خود را مورد بررسی قرار دادم دیدم که بیشتر موضوعات من از مردم داخل اتوبوس کشیده شده است و هنوز هم بعد از ده سال همیشه یک دفتر طراحی با من است که هر روز به طراحی می‌پردازم. در جواب به قسمت دوم سوال باید بگویم که تحت تاثیر اجتماع بودم ایدۀ کارهای من در اجتماع، شهر و بین مردم شکل می‌گیرد از نگهبان‌های داخل اتوبوس می‌خواهم که راجع‌به کارهایم نظر بدهند و مثلا دو کار به آنها نشان می‌دهم یکی طبیعت بیجان یکی نقاشی با موضوع اتوبوس و بیشتر همه موضوع دوم را انتخاب می‌کنند. اما درمورد شیوه طراحی باید بگویم که زمانی که در هنرستان بودم در سر کلاس طراحی بیشتر همکلاسی‌هایم از من کمک می‌گرفتند از ابتدا درک درستی نسبت به طراحی آکادمیک داشتم ولی هیچ‌وقت شیوه مورد علاقه من نبود به‌نظر من باید از آکادمیک عبور کرد، بعضی اوقات هم اصلا نباید به سمت آن رفت چون بعضی بصورت ذاتی نقاش هستند که این به عوامل مختلفی چون جغرافیا و ژنتیک و... بستگی دارد و فکر می‌کنم چیز مهمتری که وجود دارد و از سبک مهمتر است آشنایی با بینش هنرمند و زندگی هنرمند هست که باعث می‌شود درک درست‌تری نسبت به آثارش داشته باشید به‌عنوان مثال وقتی می‌دانید که هنری مور مادر بیماری داشت که همیشه در حالت لمیده بود درک بهتری پیدا می‌کنید از آثارش که چرا همیشه مجسمه‌های حالت لمیده می‎ساخت یا محیطی که زندگی می‌کرد چه مقدار روی فرم‌های منحنی آثارش تاثیر گذاشته است؛ در نهایت اینکه دیگران با بررسی زندگی و آثار یک نقاش در دوره‌های مختلف باید بگویند که تحت تاثیر چه چیزی یا کسانی بوده، فیلم مستندی از سالوادور دالی دیدم که یک نفر فقط تخصص پژوهشش در زندگی زناشویی دالی بود که این نشان‌دهنده این است که به یک اثر هنری از چه ابعاد مختلفی می‌توان نگاه کرد و حتی چیزهایی که خود نقاش نمی‌دانسته و تحت تاثیر آن بوده و سالها بعد توسط محققین کشف می‌شود.

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

  • طیف رنگ های سرخ و زرد در کارهای شما بسیار دیده می‌شوند علت این امر چیست؟

از ابتدا به رنگ قرمز علاقه زیادی داشتم حتی در لباسهایی که می‌پوشیدم از رنگ قرمز استفاده می‌کردم این رنگ نماد و تعریف خاص خودش و معانی مختلفی را دارد که با دنبال‌کردن مجموعه آثار می‌توانید به درک جدید و تعریف جدیدی که یک نقاش از یک رنگ به شما می‌دهد نزدیک شوید چون من بر این عقیده هستم که همانطور که یک نقاش می‌تواند تعریف جدیدی از یک موضوع با فرم جدید ارائه کند و مثلا با کشیدن یک گل یک فرم جدید به گل‌های جهان اضافه کند، می‌تواند تعریف جدیدی از رنگ‌ها هم ارائه دهد.

  • جان‌مایۀ آثار شما عموما مردم خیابان‌ها شهر و زندگی شهری است، چگونه این محیط و روابط اطراف بر شما تاثیر گذاشته است؟ چه انگیزه‌ای از به تصویر کشیدن آنها دارید؟

در سوال‌های قبلی به نحوه شکل‌گیری این موضوع اشاره کردم باید گفت کسی که در شهری که اسم تهران بزرگ بر آن نهادیم زندگی می‌کند نمی‌تواند نسبت به معضلاتی که در آن وجود دارد بی‌تفاوت باشد کار هنرمند گاهی بیان یک راه‌حل است چون فرق بین دیدن و نگاه‌کردن است همه مردم نگاه می‌کنند و مسائلی که وجود دارد را می‌بینند و چون هرروز می‌بینند برایشان عادی است هنرمند دیدنی‌ها را به ما نشان نمی‌دهد بلکه نادیدنی‌ها را دیدنی می‌کند و باعث می‎شود انسان‌ها تفکر کنند همه ما دیده‌ایم که پله برقی خراب است و فرد کهنسال یا شخصی که پایش شکسته در مقابل آن قرار گرفته و هیچ راه عبوری جز بالا رفتن از پله برقی یا پل هوایی ندارد تابلوهایی را در ایستگاه اتوبوس دیده‌ایم که مسافر گرامی به جای به خطر انداختن جان خود و ردشدن از خط ویژه اتوبوس از بلیط الکترونیک استفاده کنید، بارها پیش آمده که درشلوغی موقع بسته شدن در مترو سوار شده‌ایم و این صدا را شنیده‌ایم در داخل فضای مترو که مانع بسته‌شدن درهای مترو نشوید، ساعت‌ها درایستگاه منتظر آمدن اتوبوس بوده‌ایم بارها جیبمان را هنگام سوار‌شدن اتوبوس خالی کردند شاهد دیدن شخصی که دست یا پایش لای در اتوبوس مانده بوده‌ایم، دعواهای داخل اتوبوس هنگام سوارشدن، حمله هنگام بازشدن درهای مترو و تصاحب برای نشستن در مترو، ترافیک روزهای بارانی و سوارشدن تاکسی و رفتار راننده‌های تاکسی در روزهای بارانی، برخورد آدم‌هایی که بلیط الکترونیک ندارند با مسئول کنترل بلیط در ایستگاه اتوبوس، آلودگی هوا و... اینها مسائلی است که هر روز با آن مواجه هستیم که روی آثار من تاثیر گذاشته چرا که هنرمند رنج و لذت را همزمان تجربه می‌کند هنگام خلق اثر هم رنج می‌کشد و هم از نقاشی‌کردن لذت می‌برد من بیشتر طراحی‌های خود را در همین فضا کارکردم، هم بخاطر نشان دادن بهتر این فضا و هم چون رنج را به لذت تبدیل کنم.

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه

  • آیا آثار دیگر هنرمندان نقاش هم نسلتان را می‌بینید؟ به آثار کدام یک از آنان توجه نشان می‌دهید و یا علاقمندید؟تا بحال در نقاشی‌هایتان از هنرمندان ایرانی الهام گرفته‌اید؟

تقریبا هر هفته به گالری هایی که در حال برگزاری نمایشگاه است می روم بعضی از اثار خیلی به ندرت تاثیر ی بر من گذاشته و تقریبا اثری که تکان دهنده باشد و مرا به فکر وادارد نیافتم هیچگاه اثری نبوده که حتی به فکر الهام گرفتن از آن باشم چون مدتهاست که فکر میکنم هنرمندان به تکرار رسیده اند و چیز جدیدی برای ارائه کردن ندارند و یکی از دلایل آن هم مسله اقتصادهنر است چون وقتی یک نقاش با یک نمایشگاه شناخته می شود سعی میکند همان فضای قبلی کارش را حفظ کند تا بتواند بفروشد و کمتر کسی هست که هربار حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد و چیز جدیدی ارائه کند.

  • در آثار شما رئالیسم برای رساندن مقصود نهاییتان مناسب نیست، آیا می‌توان از سمبولیسم و رمز در کار شما سخن گفت؟

خود رئالیسم به معنی واقع گرایی کلمه ای است که تقریبا همه هنرمندان تلاش داشتند بگویند که کارشان رئالیسم هست و واقعیت آن چیزیست که آنها میگویند و تقریبا در هر دوره ای دوره قبل از خود را نفی کردند و شاید راز جاودانگی هنر در همین است  .اما در مورد راز و رمز باید گفت راز آمیز بودن هم یک ویژگی نقاشی است که نباید در نگاه اول کشف شود من از بعضی نماد ها استفاده کردم مثل خروس که این هم در ادامه مجموعه های قبلی است و باید کارها را دنبال کنید تا بتوانید به خوانش آثار و رمزگشایی بپردازید و با یک اثر یا یک مجموعه نمیشود راجع به کارهای یک نقاش قضاوت کرد .

  • از نحوه کار کردنتان بگویید، آیا ذهنی کار می‌کنید؟ یا فقط از مردم واقعی الگوبرداری می کنید؟ اصولا کی مشغول نقاشی کشیدن می‌شوید؟آیا خط فکر خاصی را دنبال می‌کنید؟

 به نظر من فرقی بین عینیت و ذهنیت نیست گاهی ذهنی کار کردن عینی تر است و بیشتر به واقعیت نزدیکتر است بسته به حسی که در آن لحظه وجود دارد ذهنی یا عینی که منظور از عینی کار کردن از روی مدل زنده است و ذهنی کار کردن بدون الگوبرداری که بعد از مدتی نمیتوان گفت ذهنی یا عینی اما با این تفاسیر نقاشیهایم ذهنی و طراحی هایم بیشتر عینی و الگوبرداری از مردم است . من همیشه در حال نقاشی هستم گاهی ذهنی و گاهی عینی به این معنی که شما حتی وقتی در حال نقاشی با قلم و رنگ نیستید در ذهن خود میتوانید نقاشی کنید یا برای ایده خاصی در ذهن خود طراحی می کنید. فکر خاصی را دنبال نمیکنم چون همیشه نتیجه با چیزی که فکر میکنید متفاوت است و ممکن است به اتفاق جدیدی برسم که قبلا بهش فکر نکردم بیشتر به اتفاق در همان لحظه اعتقاد دارم چون این اتفاقات و لحظات هستند که روی فکر تاثیر میگذارند من بیشتر به غریزه اعتقاد دارم تا فکر و عقل و ...زیرا همیشه بشر همیشه قوانینی را بوجود آورده که بعد ها خود آن را نفی کرده و برخلاف آن عمل کرده است آدمهای غریزی به نظر من انسان های شاد تری هستند.  

هانی نجم، از هنر، نقاشی تا حقیقت و غریزه
کارل گوستاو یونگ هرگونه تلاش به سمت فعالیت‌های معین از جمله همه فرایندهای روانی را که انرژی شان تحت کنترل خودآگاه نیست غریزه می‌داند. محرک این کشش می‌تواند از درون یا بیرون برخاسته باشد و مکانیسم غریزه نیز می‌تواند به شکل فیزیکی یا ارگانیک فعال گردد. از دید او غرایز پدیده‌های زیست‌شناختی محض نیستند بلکه در عین حال ساختارهای خیالی پرمعنایی هستند که از ویژگی نمادین برخوردارند. هر غریزه به شکل پیشاتجربی با یک تصویر روانی متناظر یا دیدگاهی دربارۀ یک وضعیت پیوند خورده است.

در میان غرایز بی‌شمار انسان یونگ به وجود یک غریزۀ اجتماعی نیز قایل است. از دید او انسان تنها مجموعه‌ای از غرایز خودخواهانه نیست، بلکه موجودی اجتماعی هم هست. او اجبارهای اجتماعی خویش را به شکل پیشاتجربی و به صورت یک ضرورت فطری همراه خود دارد.

  • از خریداران و مخاطبان آثار هنریتان بگویید، تصور می‌کنید عموما مخاطبان و خریداران آثار هنری شما را چه کسانی تشکیل می‌دهند؟

خریداران و مخاطبان من بیشتر مجموعه‌داران خاصی هستند که بیشتر خارج از ایران هستند یا موزه‌ها اما در بین مردم نیز کسانی هستند که با آثار ارتباط برقرار می‌کنند و از آنجایی که اتوبوس مربوط به قشر متوسط و رو به پایین جامعه هست مخاطبین من بیشتر همین قشر هستند اما استقبال و فروش آثار من بیشتر در خارج از ایران بوده است مثل لندن، نیویورک، فرانسه و...

  • قیمت آثار هنری خود را چگونه تعیین می‌کنید؟

قیمت آثار بر اساس آخرین کاری که فروش رفته تعیین می‌شود که معمولا کار بعدی قیمتی بالاتر نسبت به اثری که قبلا به فروش رفته دارد. همینطور بیوگرافی و افتخارات هنرمند نیز در بالارفتن قیمت بی تاثیر نیست. ضمن اینکه قیمت‌هایی که خارج از ایران فروش می‌رود را نباید ملاک قرار داد قیمت آثار باید منطقی باشد که بسته شرایط مختلف تغییر می‌کند.

برای دیدن آثار هنری  و بیوگرافی هانی نجم و آثار قابل فروشش در آرتیبیشن کلیک کنید.

درج دیدگاه
* نشان دهنده فیلد الزامی
دیدگاه ها

دیدگاهی وجود ندارد