مطالب
اصطلاحاتی از دنیای هنر - قسمت پنجم

اصطلاحاتی از دنیای هنر - قسمت پنجم

اصطلاحات دنیای هنر ,
در دنياي نقاشي كلمات ناآشناي زيادي وجود دارد كه ممكن است هنگام مطالعه يك كتاب و يا يك مقاله با آن روبرو شويد. اين كلمات ممكن است اگر درست درك نشوند افراد را سردرگم كنند. در اينجا ما ليستي از اين كلمات و اصطلاحات هنري آورده ايم تا مفهوم آنها را بهتر درك كنيم.

1. Iconograph

 در هر نقاشي فرايند شناسايي افراد يا اشيا و يا معاني نمادهايي كه در آن وجود دارد را iconography  يا پيكر نگاري مي نامند. دانستن اين تكنيك در هر نقاشي بسيار مهم است چرا كه هويت شخصيت هاي نقاشي و يا هدف استفاده از اشيا در آن مهم است. همچنين اين موضوع به شناخت مردم و باورهاي هر جامعه در هر دوره زماني كمك مي كند. پي بردن به نمادگرايي پنهان در آثار هنري، تشخيص اينكه آيا نقاش از اين نماد ها در اثر خود استفاده كرده يا نه و يافتن ارتباطي بين اين نقاشي ها با ساير آثار هنري با موضوعات تاريخي و همچنين پي بردن به اطلاعاتي در مورد سبك به كار رفته در اثر و نگرش و طرز تفكر هنرمند، همه اينها iconography هستند. تصوير پايين نقاشي شام آخر را نشان مي دهد كه در آن داوينچي هر شخصيت را با يك كد مشخص كرده مثالي است از يك iconography پيچيده.

Iconography

2. Skiagraphis

تكنيك سايه زني در واقع نسخه قديمي همان سياه قلم است. نقاش دوره رنسانس  Caravaggio  سبك  Tenebrism را ابداع كرد كه بسيار مهيج تر از سبك سياه قلم بود اما سياه قلم نوع پيشرفته تكنيك سايه زدن است كه براي اولين بار توسط نقاش يوناني   Tenebrismابداع شد. تاريخ شناسان اين نام فاميل را به خاطر اختراعش به او دادند. سايه روشن هم درست مانند سياه قلم از تاثير نور و تاريكي استفاده مي كند. بعدها اين سبك به نسل هاي بعدي هم انتقال پيدا كرد طوري كه  آنها از آن در مدلسازي شخيصت ها هم استفاده مي كردند.

Skiagraphia

3 . Stippling

سايه زدن نقطه اي. اين سبك بسيار شبيه نقاشي نقطه نقطه است. اما ويژگي خاصي دارد كه آن را متمايز مي كند. در نقاشي نقطه نقطه، نقطه هاي كوچك رنگي در كنار هم طوري قرار مي گيرند كه تصويري را بوجود مي آورند كه از يك فاصله مشخص شكل خاصي دارد. اين نوع نقاشي به نحوه تركيب رنگ ها و نوع نگاه بيننده بستگي دارد. اما در سايه زدن نقطه اي تصاوير توسط خود هنرمند ايجاد مي شوند. اين تكنيك را حتي در طبيعت هم مي توان ديد مثل گل ها و برگ درختان. در اين سبك نقطه هاي تك رنگ طوري در كنار هم قرار مي گيرند كه يك طرح كلي را ايجاد مي كنند. در واقع ايجاد فاصله هاي مناسب بين نقطه ها باعث تشكيل تصاوير سياه و سفيد مي شود. در حالي كه در سبك نقطه نقطه تنوع رنگي وجود دارد.  

Stippling

 

4. Cameo

حكاكي يا تراش. اين سبك يك نوع از حكاكي است شبيه به برجسته سازي. الگو وطرح مورد نظر روي تكه سنگ هاي قيمتي و يا اشيا قيمتي كنده كاري مي شود. اين سبك از نظر رنگ نيز با برجسته سازي فرق دارد. نقش كنده كاري شده در اين سبك با رنگ پس ضمينه سطح زيرش در تضاد است. چنين آثاري به خاطر سنگ هاي قيمتي و هم بخاطر توليد كمشان قيمتي هستند. در قرن 18 ميلادي از  اين سبك براي تراش روي انگشتر استفاده مي شد.

Cameo

5. Grisaille, Brunaille & Verdaille

Grisaille نوعي تكنيك نقاشي است كه تك رنگ است. وتن هاي مختلفي از رنگ خاكستري دارد. استفاده از اين سبك از قرن 12 ميلادي كه كاربرد شيشه هاي رنگي مرسوم شد رواج داشته. اين شيشه هاي رنگي به همراه نقاشي هاي تك رنگ كليساها را مزين مي كردند. اين تكنيك نسبت به رنگ هاي روغني ساده تر و ارزان تر است به همين دليل اغلب براي طرح زدن و چرك نويسي نيز بكار مي رفت. بيشتر اوقات هم اين آثار متناسب با محيطي كه قرار بود در آن قرار گيرند توليد مي شدند. Brunaille نيز نامي است براي همين سبك با تن رنگ قهوه اي و Verdaille نيز بيش از 50 نوع تن رنگ سبز را شامل مي شود.

Grisaille, Brunaille and Verdaille

6. Intaglio

اين سبك نيز همان حكاكي است و همانند ساير سبك هاي حكاكي و كنده كاري است. اما با كمي تفاوت. ويژگي متمايز اين نوع حكاكي اين است كه روي طلا و يا سنگ هاي بسيار گرانقيمت انجام مي شود. در اين سبك شكل نهايي كه از حكاكي بدست مي ايد نظر بيننده را به جلوه سنگ جلب مي كند اما در ساير تكنيك ها به خود حكاكي توجه بيشتري مي شود.

Intaglio

7. Vanishing point

نقطه تلاقي جايي است كه تمام خطوط خيالي و واقعي تصوير در ان به هم مي رسند. و از اين نقطه به بعد به نظر مي رسد كه يا پايان مي يابند و يا تا بي نهايت ادامه دارند. شبيه خطوط راه آهن كه وقتي از زاويه خاصي به آن نگاه كنيم به نظر مي رسد در انتها به هم رسيده اند. در تصوير فوق، هر دو رديف خط، از ديد بيننده اي كه درست در مقابل نقطه تلاقي قرار دارد سه بعدي به نظر مي رسند. تئوري نقطه تلاقي تكنيك مهمي است كه در عكاسي و ويدئو گرافي هم كاربرد دارد. با اين تكنيك در نقاشي هنرمند مي تواند تغييرات بزرگي ايجاد كند . كاربرد اين تكنيك را مي توان در  Delivery of the Keys. توسط  Perugino ديد.

Intaglio

8. Foreshortening

 

عمق دادن به تصوير. تكامل تدريجي برخي تكنيك هاي نقاشي تا جايي است كه به اصول بنيادين نقاشي تبديل شده اند و نقاشي بدون آنها ممكن نيست. عمق دادن به تصوير هم يكي از اين تكنيك هاست. در اين تكنيك تصوير اشيا از يك زاويه و بعد خاصي نشان داده مي شود كه طول و عرض آن به نظر بزرگتر يا كوچكتر از واقعيت به نظر مي رسد.اين تكنيك اغلب در نقاشي هايي بكار مي رود كه سعي دارند اشيا سه بعدي را در دو بعد نشان دهند. در تصوير  پسر خوابيده در يونجه، از زاويه اي كه نقاش انتخاب كرده، پاهاي پسرك بسيار كوچك تر از اندازه واقعي ديده مي شود . اين نوع نقاشي در اين سبك، تكنيك تصوير مورب است.

Foreshortening

تصوير ديگر هم foreshortening عمقي است كه در آن اشيا از نسبت واقعي خود بسيار فاصله دارند.

Foreshortening

9. Gesso

در اين سبك يك لايه از نوعي رنگ سفيد روي سطوح ناهموار ويا سفت و سخت زده مي شود تا به عنوان لايه اول رنگ، بوم يا سطح مورد نظر را براي كار هنرمند آماده سازد. همچنين گاهي اين كار براي اين انجام مي شود كه نقاش به سطح مورد نظر خود برسد. اين كار به گچ كاري هاي امروزي خانه ها شبيه است. اين سبك از زمان رنسانس در نقاشي و مجسمه سازي كاربرد داشته.

 Gesso

10. Dead coloring or Underpainting

رنگ آميزي مات يا زمينه سازي تكنيك ديگري است كه تكنيك هاي brunaille and verdaille زيرشاخه اي از آن هستند. اما تفاوت اصلي آن با اين تكنيك ها اين است كه تك رنگ نيست. در اين روش لايه اي از رنگ هاي مختلف به عنوان لايه اول و پس زمينه روي نقاشي زده مي شود تا رنگ نهايي روي ان زده شود. در واقع تصوير پس زمينه در تصوير نهايي ديده نمي شود. هدف از اين تكنيك اين است كه به نقاش كمك كند تا درباره لزوم شدت رنگ ها در تصوير نهايي بتواند تصميم بگيرد. در مثال فوق تصوير سمت چپ مرحله اوليه رنگ آميزي و تصوير سمت راست نقاشي نهايي است.

Dead Coloring or Underpainting

درج دیدگاه
* نشان دهنده فیلد الزامی
دیدگاه ها

دیدگاهی وجود ندارد