Posts
گفتگوی آرتیبیشن با هنرمندان مصاحبه با عکاس و مستندساز "سام کلانتری"

گفتگوی آرتیبیشن با هنرمندان مصاحبه با عکاس و مستندساز "سام کلانتری"

سام کلانتری، عکاسی فیلم سازی، آرتیبیشن، گفتگو با هنرمندان، گفتگوبا هنرمندان
سام کلانتری، متولد 1355 (تهران)، از چهارمین نسل مستندسازان ایران است. او عکاسی حرفه‌ای را هم‌زمان با ورود به دانشگاه آغاز کرد. سام که در دوران تحصیل در رشته‌ی مهندسی عمران، در کلاس‌های آزاد کارگردانی نیز شرکت ‌می‌کرد، در سال 1379، با پایان دانشگاه و ساخت اولین فیلم کوتاهش، «تمنای مجهول»، وارد عرصه‌ی سینمای حرفه‌ای ایران شد.

"تمنای مجهول" در سال 1380، در اولین حضور بین‌المللی‌اش‌ توانست دیپلمِ افتخارِ بهترین فیلمِ کوتاه داستانی را از دهمین جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم کودک اروگوئه نصیب خود کند. پس از این فیلم، سام کلانتری با تأسیس «مؤسسه‌ی گسترش سینمای اندیشه» تمرکزش را روی ساخت و تولید آثار مستند گذاشت، از دستاوردهای مهم این مؤسسه می‌توان به دو فیلمِ «جمعه روز بدی بود» (تولید مشترک با کشور فرانسه) و مستندِ بلند «از خانه شماره 37» اشاره کرد. در سال 1386 و هم‌زمان با پایان فیلم‌برداری «قلب من پر از عروسک است» (تهیه‌کنندگی مشترک با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی)، او برای ادامه تحصیل در رشته فیلم‌سازی راهی دابلین (ایرلند) شد. از جمله فعالیت‌های وی در این برهه زمانی، طراحی نور تئاتر «می‌بوسمت و اشک» به کارگردانی محمد عاقبتی است. این تئاتر روایت‌گر برشی از زندگی نخستین رئیس‌جمهورِ جمهوری چک، واتسلا هاول (Vaclav Havel)، بود که هم‌زمان با سالگرد تولد این شخصیت «فرهنگی- سیاسی» در شهر برلین در خانه‌ی فرهنگِ کشور چک روی صحنه رفت. سام کلانتری پس از بازگشت به ایران و عضویت در دو انجمن «مستند‌سازان» و «تهیه‌کنندگان مستند سینمای ایران»، پروژه‌ی «از خانه شماره 37» را به اتمام رساند، پروژه‌ای که چندین سال تحقیق، نگارش و ساخت آن طول کشید.
لازم به ‌ذکر است که این فیلم اولین مستندِ بلند درباره‌ی صادق هدایت، نویسنده‌ی شهیر ایرانی، است و به گفته‌ی بسیاری از صاحب‌نظران فرهنگی-‌ هنری تاکنون کامل‌ترین اثری است که در مورد این نویسنده‌ی بزرگ جهانی ساخته شد.

گفتگوی آرتیبیشن با هنرمندان مصاحبه با عکاس و مستندساز
از سال 1389، کلانتری در کنار تولید و ساخت فیلم، به فعالیت‌های صنفی‌اش در خانه سینما بیش‌تر پرداخت. او ابتدا بازرس اصلی صنف «انجمن تهیه‌کنندگان مستند سینمای ایران» و سپس یکی از اعضای هیئت‌مدیره‌ی این صنف شد.
او در چند سال‌ اخیر، علاوه بر فعالیت مستمر در جامعه‌ی اصناف سینمای ایران، به تحقیق و پژوهش آثار مستند بیش‌تر پرداخت و نامزد سیمرغ بلورین بهترین تحقیق و نگارش برای فیلم «خاطراتی برای تمام فصول» از سی و دومین جشنواره بین‌المللی فجر شد. هم‌چنین، از سال 1392، در کنار تمام فعالیت‌هایش در دنیای سینما، چندین نمایشگاه عکس و ویدئو آرت در ایران و دوبی برگزار کرد. از نمایشگاه‌های او می‌توان به «تن‌ها»، «کاتالپسی» و «خاک میخندد» در گالری جرجانی تهران و «ایمپرس گالری دبی» اشاره کرد.

آنچه می‌خوانید گفتگوی کوتاه آرتیبشن با این هنرمند است:

عکاسی برای شما از چه زمانی جذاب شد؛ آیا عکاسی باعث شد به سمت فیلم‌سازی بروید یا بلعکس؟

عکاسی را من از دوران دبیرستان شروع کردم اما اگه بخواهیم مقداری جدی‌تر به آن نگاه کنیم برمی‌گردد به زمانی که در دانشگاه تحصیل می‌کردم، البته باید گفت، قبل از اینکه خودم را یک عکاس بدانم یک مستندساز معرفی می‌کنم. این را از بعد حرفه‌ای آن عرض کردم گرچه جالب است که عکاسی را قبل از فیلمسازی شروع کردم و شاید عکاس بودن را بتوان در قاب‌بندی فیلم‌هایم تشخیص داد به هر حال در حال حاضر خیلی هم جدا از هم نیستند.

ایده‌های شما در عکاسی بهتر دیده شده اند یا در فیلم سازی؟

همانطور که گفتم من بیشتر به عنوان یک فیلمساز شناخته شده‌ام... تا امروز من دو نمایشگاه انفرادی عکس داشتم که یکی از آنها داخل ایران بوده و دیگری در خارج از کشور و خوشبختانه چه از نظر حرفه‌ای و چه از نظر هنری هر دو با اقبال فراوانی مواجه شدند، هم مجموعه‌دارها توانستند با کارهایم ارتباط برقرار کنند و هم منتقدین هنری. اما تعداد فیلم‌هایم خب طبعا بسیار بیشتر از این تعداد است و به واسطه آنها در فستیوال‌های مختلفی شرکت کردم.

گفتگوی آرتیبیشن با هنرمندان مصاحبه با عکاس و مستندساز

فیلم‌سازی تا چه اندازه در نگاه شخصی شما به عنوان یک عکاس موثر بود؟

شاید بهتر باشد سوال را برعکس کنیم، یعنی اینکه عکاسی در نگاه شخصی من در فیلم‌سازی موثر بوده... اگر سوال این باشد باید بگویم خیلی... یا شاید خیلی بیشتر از خیلی... این تاکید من برای این است که وقتی صحبت از یک فضا و یا یک میزانسن اجرایی در یکی از سکانس‌های فیلم‌هایم می‌شود... قبل از همه‌چیز ناخودآگاه اندازه لنز و شکل هندسی قاب است که برای من مهم است و سپس بقیه اجزا و اتفاقات... البته نمی‌توانم بگویم این مسأله خوب یا بد است اما ناخودآگاه اتفاقی یه این شکل روی داده است.

در اکثر عکس‌های شما حضور مستقیم  انسان را می‌توان دید. انسان‌هایی که بدون توجه به حضور دوربین عکاسی، در کادر عکس جای گرفته اند، یادآور صحنه‌هایی از یک فیلم مستند هستند. در این عکس‌ها به دنبال بیان نگاه انسان‌ها به زندگی هستید یا جهان‌بینی خود را بیان می‌کنید؟

همانطور که شما هم گفتید حضور انسان در عکس‌های من خیلی جدیست و شاید بگویم عکس‌هایی که بدون انسان گرفتم، معمولا جذاب در نیامده‌اند، شاید علتش بر می‌گردد به علاقه من به کشف و شناخت انسان... مرموز بودن آن و یا خیلی مسائل دیگر که شاید توضیحش در چند خط نگنجد... بعضی‌وقت‌ها فکر می‌کنم اگر انسان و یا به نوعی زندگی در عکس‌هایم نباشد آن تصویر فاقد روح لازم است... من روح زندگی در عکس‌هایم را از این حضور می‌گیرم و البته شاید بهتراست بگویم حضور یک موجود زنده... شاید این حضور سایۀ یک آدم باشد... شاید قسمتی از بدن یا موارد مشابه این چنین...

کمی در مورد مانکن‌ها و عکاسی از آنها بگویید، چگونه جذب سوژۀ مانکن‌ها شدید؟

پروژه  عکاسی از مانکن‌ها، بر می‌گردد به مستندی که کار می‌کردم... یعنی فیلمی به نام" مانکن‌های قلعه حسنخان" که اتفاقا فیلم موفقی هم شد... داخل این پروژه بودم که عکاسی از مانکن‌ها را به‌عنوان نمایشگاه جدیدم و در ادامه فیلم روشِ کارم را ادامه بدهم... به هر حال موضوع مانکن‌ها با فیزیک کامل و ایده‌آل بودن جسم بدون حضور روح در جسم آنها همیشه برایم جذاب بوده است.

گفتگوی آرتیبیشن با هنرمندان مصاحبه با عکاس و مستندساز

در عکاسی مستند و خیابانی وام‌دار کس یا کسانی از بزرگان تاریخ عکاسی هستید؟

من عکس خیلی می‌بینم چه از افراد آماتور، چه حرفه‌ای یا نیمه‌حرفه‌ای و چه از بزرگان عالم عکاسی، قطعا از هر عکسی که آدم می‌بیند تأثیر می‌گیرد... تأثیری که اگر جذاب و شیرین باشد چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه در سایر فریم‌های آن عکاس دیده می‌شود... من هم بدون شک از این اتفاق مستثنی نیستم.

عکس‌های بیشتر ایشان را ببینید: سام کلانتری، پروفایل و آثار ایشان

Insert Comment
* Indicates required field
Comments

No comments